loading...
دلنوشته های تنهایی ...
morteza بازدید : 15 پنجشنبه 02 خرداد 1392 نظرات (4)

دلم تنگ شده است برای باران..!!

حتی خدا هم ؛

از بس برایم گریست ...

دیگر ؛

چشمه ی اشک هایش خشک شده ...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط zahra Moghaddam در تاریخ 1392/03/02 و 22:13 دقیقه ارسال شده است

روزهای بارانی را خیلی دوست دارم...
معلوم نمیشود منتظر تاکسی هستی یا آواره ی خیابان ها!
بخار هوا از سرماست یا دود سیگار!
روی گونه هایت اشک است یا دانه های باران

این نظر توسط zahra Moghaddam در تاریخ 1392/03/02 و 22:08 دقیقه ارسال شده است

ما به کسانی عشق ورزیدیم
که هیچوقت؛ باران خیسشان نکرده بود
و شبی زیر ریزش اشکهایمان غرق شدند...

این نظر توسط سایه سفید در تاریخ 1392/03/02 و 21:46 دقیقه ارسال شده است

آسمون گریه نکن به حال من
من نخواستم که تو اینجور بباری
اگه پابه پای من گریه کنی
شک ندارم که پیشم کم میاری...

این نظر توسط zahra Moghaddam در تاریخ 1392/03/02 و 21:38 دقیقه ارسال شده است

خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پر پر نشده
دل آسمون سبک تر نشده


مه سرد رو تن پنجره ها
مثل بغض توی سینه ی منه
ابر چشمام پر اشک، ای خدا
وقتشه دوباره بارون بزنه....
پاسخ : خیلی قشنگ بود..
مرسی..


کد امنیتی رفرش
درباره ما
دلــنوشــتــه هــایــی ؛ کــه هــر کــسـی نخـــواهــد فــــهمیــد ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 246
  • کل نظرات : 523
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 72
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 75
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 126
  • بازدید ماه : 244
  • بازدید سال : 1,206
  • بازدید کلی : 30,382