loading...
دلنوشته های تنهایی ...
morteza بازدید : 16 جمعه 10 خرداد 1392 نظرات (2)

من و خیال تو ...

موسیقى ملایم و رویا ...

چشم هاى بسته ...

و لبخندى نشسته بر کنج لبهایم ...

و شاید ؛

رهگذرانى ؛ که دیوانه ام مى پندارند ...

اما بی خیال نگاه مردم ...

آنها چه می دانند ...

فکر کردن به تو ؛

یعنى چه ...؟

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط zahra Moghaddam در تاریخ 1392/03/11 و 19:04 دقیقه ارسال شده است

یادت میاد تو رفتی و به آرزوهات رسیدی،
به سادگی رو رویاهام یه خط قرمز کشیدی،
اگرچه یادت نمیاد اما میخوام دعات کنم،
بر نمیگردی ولی من بازم میخوام صدات کنم...


این نظر توسط leila در تاریخ 1392/03/11 و 4:04 دقیقه ارسال شده است

کاشکی میتونستم بغضمو ترجمو کنمو بعنوان "نظر" بذارم حیف که نمیشه

انتخاب مطلباتون حرف نداره ممنونم ازتونشکلک
پاسخ : خواهش میکنم لیلا خانوم...
ممنون که کامنت گذاشتید...


کد امنیتی رفرش
درباره ما
دلــنوشــتــه هــایــی ؛ کــه هــر کــسـی نخـــواهــد فــــهمیــد ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 246
  • کل نظرات : 523
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 45
  • بازدید ماه : 163
  • بازدید سال : 1,125
  • بازدید کلی : 30,301